سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جوانمردى آبروها را پاسبان است و بردبارى بى خرد را بند دهان و گذشت پیروزى را زکات است و فراموش کردن آن که خیانت کرده براى تو مکافات ، و رأى زدن دیده راه یافتن است ، و آن که تنها با رأى خود ساخت خود را به مخاطره انداخت ، و شکیبایى دور کننده سختیهاى روزگار است و ناشکیبایى زمان را بر فرسودن آدمى یار ، و گرامیترین بى‏نیازى وانهادن آرزوهاست و بسا خرد که اسیر فرمان هواست ، و تجربت اندوختن ، از توفیق بود و دوستى ورزیدن پیوند با مردم را فراهم آرد ، و هرگز امین مشمار آن را که به ستوه بود و تاب نیارد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :0
کل بازدید :982
تعداد کل یاداشته ها : 2
103/2/6
11:10 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
محمد میرزایی[0]
کار شناس آموزش یش دبستان و دبستان. امیدوارم برای خود و جامعه خود فرد مفیدی باشم.

خبر مایه
عناوین یادداشتهای وبلاگ
سایه ها تاب بازی عناوین یادداشتها[2]

 

این سایه ها هم می  خواهند معلم  من باشند.

به من بیاموزند با زبان بی زبانی

چه حرف هایی دارد.

اما متاسفانه هرکسی آن را گوش نمی دهد.

اما او فریاد می زند.

و باز هم مرا می خواند.

گاهی کنارم قدم می زند

گاهی پشت سرم می آید

گاهی جلوتر از من می رود

اما نه از من جلو می زند و نه جا می ماند. همراه و 

همقدم پا به پای من می آید.

گاهی از من کوچکتر می شود

گاهی از من بزرگتر می شود

و گاهی هم قد من است.

گاه های می رود و گاه هایی می آید

بی سر و صداست اما راز هایی نگفته با خود دارد.

که من باید آنها را بخوانم و فریاد بزنم

تا وقتی من باشم او نیز هست

و او با من می رود هرکجا که هست.

 

محمد میرزایی


  
  

بچه ها بر روی تاب تاب بازی می کنند 

گرد ها بر روی خاک خود نمایی می کنند

خنده ها بر روی لب جان فشانی می کنند

سایه ها دنبالشان نقش بازی می کنند

 دست ها بر روی هم عهد بازی می دهند

قطره بر روی زمین پای کوبی می کند

بوی نمناک زمین سر به مستی می زند

لباس های خیسشان رو به چسبی می زند

گنجشک ها در لانه ها بی قراری می کنند

بچه ها همراهشان گرم بازی می شوند

پلک ها بر روی هم تاب بازی می کند

اشک ها از دیده ها نور فشانی می کنند

قلب ها در سینه  ها تق به در ها می زنند

عاشقان از بهر عشق گریه و زاری می کنند

سوز ها بر ساز ها زو زو زو می کنند

گرگ ها بر تپه ها هو هو هو می کنند

نویسنده: محمد میرزایی